پيام دوستان
+
وقــتــي از کــلـمــه هـا کـاري بـر نـمـي آيـد!
چـه انـتـظـاري مي شـود از ســکــوت داشــت...
#هما
*قاصدك*
11:37 صبح
+
[تلگرام]
+
به نام خدا
.
نوشته ام از مهربانيت
نوشته ام از دشت قاصدک هايت
نوشته ام از قالي رج شده اي ک درنبودنت با شعرهايم بافتم
حال چگونه در اشعارم فرياد بزنم مهربانيت را
اينار ميخواهم عشقم ب تو را ب شکوفه ها بسپارم
تا بوسه اي شود روي دست مهربانت
اي بانوي رويايي دشت قاصدک ها
خورشيد هرروز از ميان قلب تو طلوع خواهد کرد...
.
.
|دختر دوست داشتني|
*قاصدك*
11:37 صبح
8 فرد دیگر
34 فرد دیگر
+
با درود فراوان
دشمن اعلام کرده : چون موشکهاي ما نقطه زن هستند شهرهايي رو که نقطه ندارند نميتوانيم بزنيم :D
روحيه رو حال ميکنيد :)
هر کس فقط يک شهر بدون نقطه معرفي کنه ببينيم چه شهرهايي ميزبان مردم ديگر شهرها هستند :D
تا بحال فيد به اين باحالي ديده بوديد ؟ =)
از جنگ متنفرم اما مثل اينکه ديگه چاره اي نيست و در حقيقت راهي براي صلح نمانده :'(
بيخود نبود که از قديم ميگفتند : تا سه نشه بازي نشه !
*قاصدك*
11:36 صبح
{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} اوضاع که خيلي وقته سه شده خصوصا اين چند سال اخير که خونه ششصدوپنجاه ميليوني که ما سال 96 فروختيم شده بيش از دوازده ميليارد !!!!! اين يعني سه ميلياردو سيصدو سيوسه ميليونو سيصد و سيوسه هزارو سيصدو سيوسه بار سه شدن
{a h=pershang}عارفانه هاي يک دوست{/a} درود بر شما ... بخاطر گل روي شما شهرهاي داراي سه نقطه را هم امن اعلام ميکنيم :) :D کلن بنظر مياد همه جا امن شده باشه =)
جديدا يک اتفاق جالب افتاد که بسختي مرا حيرت زده کرد و آنهم اين بود که بعد از حدود سيزده سال که واحد مسکن مهر ما را قصد دارند تحويل بدهند متوجه شدم که آپارتمان غير از اينکه طبقه سوم است شماره واحد آن سيزده هم هست و غير از اينها قرار است سيزدهم هم تحويل دهند و اگر تقويم را نگاه کنيد متوجه ميشويد که سه شنبه هم هست :) آخه من چکار کنم با اينهمه سه :D
+
..جنون..
.دلم درگير عشق توست ،
.دراين شب تبدار...
.بيا آرام و آهسته ،
.به بالين من بيمار...
.سر کوچه بود من ،
.تو رفتي گريه کردم من...
. دلم اميدوار بود ،
که برگردي از پس ديوار...
. به آخر ميرسد دنيا ،
. اگر برنگردي تو؟ ...
.جنون آيد سراغٍ ،
من مجنون بيمار !...
. دلم حال مجنون و ،
قيص و ليلا داشت...
مثال زليخا بر سر بازار ،
ببينيد يوسف سردار...
غ..ر..آ
*قاصدك*
11:34 صبح
+
* مهم نيست*
که آدم ها چگونه اند
مهم نيست
جواب سلامت را ميدهند يا نه
تو سلام کن
سر به سر دلشان بگذار
شيطنت کن و بخند
*مهم اين است*
که تو خوب باشي
روزي دلشان
براي خوبي هايت تنگ ميشود...
*قاصدك*
11:32 صبح
*قاصدك*
11:32 صبح
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام بانو . ممنون از اظهار نظرتون. به قول دافنه دوموريه کاش ميشد خاطرات شيرين رو مثل عطر تو يه شيشه جا بديم و هر موقع دلمون خواست يه بار ديگه عطر اون لحظه ها رو بو کنيم ...
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} نفرماييد ، از مطالبي که اينجا بارگزاري ميکنيد پيداست که گم شدن در کار شما نيست فقط شايد قدري خسته شديد که اونهم بزودي زود برطرف ميشه . اما عقيده خودم اينه که در هر حالي بايد روحيه خودمون رو حفط کنيم و با نرمش و ورزش تني سالم داشته باشيم ...
*قاصدك*
11:31 صبح
سالها فکر ميکردم اينهايي که شبهاي چهارشنبه به قصد زيارت حضرت ولي عصر عج چهل بار مشرف ميشن جمکران وقتي ايشان را زيارت کردند بعدش چگونه ميخوان زندگي کنند که مشابه اين اتفاق براي خودم افتاد و هر کار نيکي که انجام ميدم هيچ بنظرم مياد و هر خطايي که ميکنم هر چند مختصر مدتها خودم رو سرزنش ميکنم . البته اتفاقاتي افتاد که او صلاح ديد مرا هدايت کند که اگر نميکرد شايد مرده بودم و اين را خداوند نميخواست :)
+
.. تلفيق چشمت..
آز غزلهاي چشم تو ،
. عشق لبريز خواهد شد...
وقتيکه ميخندي پاييز هم ،
.بهار خواهد شد...
. تلفيق چشمت مثل شير وغزال،
گلاويز خواهد شد...
. با عطر گيسوانت مست ،
. چون قاصدک ميرقصم...
.ونگاه دل عاشقم در جستجوي تو ،
سبکبال خواهد شد...
. با من بمان که کي بي تو،
.ممکن نيست ماندنم...
.اين غلام بيچاره با غزلهاي ،
چشمت شاعر خواهد شد...
غ..ر..آ
عارفانه هاي يک دوست
9:37 صبح
بنا به دلائلي روزها راديو آوا را که موزيک پخش ميکند ميشنوم خيلي زياد ترانه هاي عاشقانه پخش ميکند زنگ زدم گفتم تا چند سال بعد از 57 و 58 موسيقي از هيچ رسانه اي پخش نميشد حالا به اينکه چرا نميشد و حالا خيلي هم شديد پخش ميکنند کاري ندارم فقط گفتم چرا حالا که هيچکس حوصله عاشقي ندارد اينهمه عاشقانه چرا ؟
خودم که دستي به ترانه دارم مدتها ميبردم براي تصويب به صدا و سيما تا سالها گذشت که متوجه شدم آنجا حالت خصوصيست اما بهر حال وقتي يد طولايي در سرودن اشعار مذهبي پيدا کردم بمن گفتند ترانه هاي عاشقانه بايد بگي :D همينجوري براحتي با احساسات آدم بازي ميکنند ...
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
عارفانه هاي يک دوست
9:17 صبح
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
+
+
به نام خدا
.
پيماني ک عاشقانه بستي يادت هست
آن روز
پرتوهاي گرم خورشيد شاهدت بود
و دست پر مهر آب کشيده شد روي عهدت
يادت هست گفتي آرزو دارم ب *قافله ي عشق* برسم
يادت هست گفتي ميخاهم *پاسدار حرم عشق* باشم
حالا ا*رباب* صدايت کرده
خودش *دستت* را گرفته
اين هواي سرد *بهمن*
چيزي شبيه *تــو* را کم دارد
تـو با بال هاي *سرخي* ک از خورشيد هديه گرفتي
رو ب *جاودانگي* پر کشيدي...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
قائنات و زعفران
ديروز 9:31 عصر
3 فرد دیگر
38 فرد دیگر