شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ بهشت و جهنم عارفي کنار جاده نشسته بود و با چشمان بسته در حال تفکر بود. ناگهان تمرکزش با صداي گوش خراش يک جنگجو به هم خورد : « پيرمرد ، بهشت و جهنم را به من نشان بده ! »عارف به او نگاهي کرد و لبخندي زد . جنگجو از اين که مي‌ديد عارف بي‌توجه به شمشيرش فقط به او لبخند مي‌زند، برآشفته شد، شمشيرش را بالا برد تا گردن عارف را بزند! عارف به آرامي گفت : « خشم تو نشانه اي از جهنم است . » مرد با اين حرف آرام
مرد با اين حرف آرام شد، نگاهي به چهره پير عارف انداخت و به او لبخند زد . آنگاه آن عارف گفت : « اين هم نشانه بهشت ! »
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top