سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آنان را طاعت دارید که در ناشناختنشان عذرى ندارید . [نهج البلاغه]
اشک شور
درباره



اشک شور


نا آشنا
پیوندها
قطره و دریا
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
حیاط خلوت من
Smile of dream
* سجاده ی عشق *
Different.fdan
سجاده ای پر از یاس
یک دنیا آرامش
قرآن درمانی - طب اسلامی - طب سنتی
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
عشقستان اسماعیل ،درد دل با شهدا
کوثر ولایت
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
وبلاگ خودم
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
همه چیز از همه جا از همه کس
هدهد
بسیجی
ارمغان تنهایی
وبلاگ شیمی پور شمس
روانشناسی زنان و مردان
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
مرام و معرفت
از دبیرستان تا دانشگاه.........
تبیان
وبلاگ علوم پورشمس
امتداد2
*دلم برای چمران تنگ شده.*
کلبه دوستان
کاروجدان
ف الاسرار الصلاۀ __» -- نماز وصال --«__
اهر سرای من ، ائدولوژی جهانی
اشک شوق
بهترینهای دنیا
وبلاگ پور شمس
وبلاگ زمین انجیر کرمان
شهید قباد شمس الدین
شهید حاج قباد شمس الدین مطلق
زمین انجیر روستایی از توابع کرمان
رابر
شهید آصفعلی شمس الدینی
شهید احمد شمس الدینی
شهید سعدالله زمزم
مرکز نشر آثار استاد رحیم پور
جمکران
رهروان (اشک شور
تو چی فکر می کنی
ناگفته شهدا
قرآن آرامش جان
داروساز
یوسف زهرا
دفاع مقدس
عمو همه چی دان
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
روان شناسی * 心理学 * psychology
بخور زار
شاخه ی عشق
ir-software
سلام
شهادت

 

روباهی از شتری پرسید عمق این رودخانه چقدر است؟
شتر جواب داد: تا زانو !
ولی وقتی روباه درون رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت.
روباه همان طور که در آب دست و پا می زد و غرق می شد به شتر گفت: تو که گفتی تا زانووووو!
و شتر جواب داد: بله، تا زانوی من، نه زانوی تو !
هنگامی که از کسی مشورت می گیریم باید همه جوانب موضوع را درنظر بگیریم لزوماً هر تجربه ای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست.!


پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط نا آشنا 98/4/4:: 8:17 صبح     |     () نظر

دوستت دارم

دو دانشجوی شیعه و سنی با هم دوست و هم دانشگاهی بودند و در خوابگاه در اتاقی مشترک زندگی می کردند.
روزی دوست سنی عازم سفر شد. دوست شیعه تماس گرفت و از او خواهش کرد تا زودتر برگردد.
دوستش هرکاری کرد تا دلیل را بپرسد، او گفت خواهش می کنم فقط برگرد کار خیلی مهمی باهات دارم.
دوست سنی زود برگشت. وقتی رسید گفت: مشکل چیه؟
او به دوستش گفت: می خواستم بگویم که خیلی دوستت دارم.
دانشجوی سنی با تعجب و ناراحتی گفت: این همه راه منو برگردوندی تا بگی دوستت دارم؟
دانشجوی شیعی لبخندی زد و گفت: دوست بزرگوارم خودت انصاف داشته باش. به نظرت منطقیه پیامبر عزیزمان سه روز مردم رو توی آفتاب گرم و داغ غدیر نگه داره تا بقیه برسن و عده ای هم رو که جلوتر رفتن بگه برگردین تا به همه بگه من علی (ع) رو دوست دارم؟ و مردم هم با شادی به علی تبریک بگویند؟!!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط نا آشنا 98/4/2:: 3:2 عصر     |     () نظر

سال 1366. ش بود و ستون گردان کنار «ارتفاع قامیش» و زیر پای عراقیها قرار داشت. باران بی‌امان می‌بارید و لباسها را خیس و سنگین کرده بود. گونیهایی هم که عراقیها مثل پله زیر کوه چیده بودند؛ به‌خاطر گل و لای، لیز شده بود و مایه مشکل و دردسر رزمندگان شده بود. بچه‌ها سعی داشتند برای رهایی از باران، به داخل غار بزرگ زیر قله بروند؛ ولی با وجود سُر بودن گونیها، با مشکل مواجه شده بودند؛ اما یک گونی با بقیه فرق داشت و لیز و سُر نبود. بسیجیها که پایشان را روی آن می‌گذاشتند، می‌پریدند آن طرف آب و داخل غار می‌شدند. البته گونی هر از چندگاهی تکان می‌خورد. شاید آن شب غیر از من و یکی دو نفر، هیچ بسیجی‌ای نفهمید که علی آقا پله شده بود برای بقیه. ما که از این راز باخبر شدیم، اشکهامان با باران قاطی شده بود.   شهید علی چیت سازیان
منبع : راوی: محمود نوری، ر.ک: دلیل، ص 239 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط نا آشنا 98/4/2:: 9:55 صبح     |     () نظر

 

درمان اضطراب و استرس به وسیله ورزش امکان پذیر می باشد...
درمان اضطراب و استرس با ورزش
اضطراب طیف وسیعی از علائم را در بردارد که می توان از جمله به حالت ترس و نگرانی و استرس اشاره نمود. علائم فیزیکی بدن به طور معمول به صورت تنگی نفس، افزایش ضربان قلب، عرق، سرگیجه، حالت تهوع، سفتی عضلات و لرزش و عدم آرامش خود را نشان می دهد.
مجموعه بیماری اضطراب (Anxiety syndrome ) می تواند با حالت ترس از اجتماع، مکان و یا حیوانات،... همراه باشد.
همچنین در بعضی موارد استرس و اضطراب به همراه وسواس و یا ترس از یادآوری حادثه ای ترسناک یا غم انگیز نیز نمایان می گردد.
تقریبا 20 درصد همه انسانها در یک نقطه ای از زندگی خود دچار استرس و اضطراب می گردند و شایع ترین نوع آن به صورت ترس از اجتماع و ترس های خاص گزارش شده است.
درمانهای اصلی برای استرس و اضطراب شامل رفتار درمانی و مشاوره های روانشناسی و در بعضی موارد داروی ضد اضطراب است اما آنچه که نباید از نظر دور داشت نقش بسیار موثر ورزش به عنوان یکی دیگر از درمان های استرس و اضطراب می باشد.
چندین مطالعه تحقیقاتی که در آلمان و آمریکا انجام شده است نشان داده است که تعداد حملات ترس و اضطراب در افرادی که به طور منظم به میزان
حداقل 30 دقیقه ورزش آئروبیک
( بخصوص پیاده روی سریع و دویدن) انجام می دهند بسیار کمتر است.
تاثیرات فعالیت ورزشی را می توان به دلایل ذیل دسته بندی کرد:
1-داشتن فرم مناسب بدنی:
علاوه بر بالا بردن تحمل سیستم گردش خون و قلب برخورداری از یک تیپ مناسب فیزیکی بسیار تاثیر مثبتی بر اضطراب و ترس به خصوص در موارد ترس از اجتماع دارد.
2- تاثیر بر انتقال دهنده های عصبی در مغز:
فعالیت های ورزشی تاثیری مثبت بر افزایش دوپامین، سروتونین، نورآدرنالین و گابا آمینواسید (GABA) دارد که به نوبه خود سبب بیشتر آرامش بیشتر در افراد می گردد.
3- افزایش میزان اندروفین ( هورمون آرامش دهنده ) در خون
4- کاهش تاثیر هورمون های استرس زا از طریق تاثیر بر مسیر هیپوتالاموس هیپوفیز غدد فوق کلیوی
5- تئوری افزایش دمای بدن :
بعد از یک ورزش شدید که دمای بدن 2-1 درجه افزایش می یابد بدن در حالی آرامش بخش فرو می رود همانند زمانی که در سونا استراحت می کنید.
6- تئوری حواس پرتی:
در طی ورزش مثل دوچرخه سواری، دویدن یا پیاده روی سریع سبب کاهش تمرکز بر ترس و اضطراب می گردد.
7- تاثیر رفتاری و ذهنی:
در بعضی از بیماران که دچار استرس و اضطراب هستند از افزایش ضربان قلب و عرق ریزش تصوری بسیار ترسناک دارند و آن را گاهی با حالت مرگ یکسان می دانند. این افراد در طی فعالیت ورزشی شدید افزایش ضربان قلب و عرق ریزش را به عنوان یک واکنش طبیعی بدن تجربه می کنند و ترس ناشی از حالات فیزیکی و عصبی به تدریج در آنها از بین خواهد رفت.

نسخه ورزشی جهت درمان استرس و اضطراب
ورزش آئروبیک یا هوازی در واقع فعالیتی است که طی انجام آن ضربان قلب به میزان 80-60 درصد بیشتر از ضربان عادی فرد باشد.
برای مثال اگر در حالت عادی تعداد ضربان قلب در یک دقیقه 60 باشد باید حداقل 96 و حداکثر به 108 ضربان در دقیقه برسد.
ورزش آئروبیک یکی از بهترین و موثرترین ورزش ها برای درمان اضطراب است و باید به طور منظم حداقل 30 دقیقه و سه روز در هفته به صورت های مختلف پیاده روی تند، دویدن آهسته، دوچرخه سواری یا شنا باشد.
چندین مطالعه نشان داده است که کسانیکه پیاده روی تند ویا دویدن را طی 8 هفته به طور منظم انجام داده اند تاثیر بسیار خوبی را مشاهده نموده اند.
لازم به ذکر است انجام دیگر ورزش ها و بدنسازی نیز می تواند در کنار ورزش آئروبیک کمک کننده باشد ولی همانطور که قبلا هم ذکر شده ورزش آئروبیک در مطالعات تاثیرات خود را به خوبی نشان داده است...


پی نوشت:
کانال به دنبال آرامش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط نا آشنا 98/4/2:: 9:48 صبح     |     () نظر

 

عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است، عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند، ولی برای اینکه به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد. زمانیکه عقاب به 40 سالگی می رسد:چنگالهای بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه گرفته را نگاه دارند. نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود و شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسبند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد. در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد:
-یاباید بمیرد(بترسد و کاری نکند)
-یا آن که فرایند دردناکی را که 150 روز به درازا می کشد پذیرا گردد(بترسد ولی.... اقدام کند)
برای گذرانیدن این فرآیند عقاب باید به نوک کوهی که در آن جا آشیانه دارد پرواز کند. در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ می کوبد تا نوکش از جای کنده شود. پس از کنده شدن نوکش، عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کند ، سپس باید چنگال‌های پیشین را از جای برکند. زمانیکه به جای چنگال های کنده شده ، چنگال‌های تازه ای در آیند. آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند.. سرانجام ، پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده ..... و 30 سال دیگر زندگی می‌کند.چرا این دگرگونی ضروری است ؟ فرار از زندگی مرغی بیشتر وقت‌ها برای بقا، ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم . گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی، عادت های کهنه و سنت های گذشته رها شویم. تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم می‌توانیم از فرصت های زمان حال بهره مند گردیم.


پی نوشت:
محمدحسین قدیری، نرم افزار ورزیدگی در زندگی، اندرویدی(رایگان)، سایت گفت و گوی دینی

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط نا آشنا 98/4/1:: 10:8 صبح     |     () نظر

 نزدیک عملیات بود. مى دانستم دختردار شده. یک روز دیدم سرِ پاکت نامه از جیبش زده بیرون.
گفتم «این چیه؟»
گفت «عکس دخترمه.»
گفتم «بده ببینمش.»
گفت «خودم هنوز ندیده مش.»
گفتم «چرا؟»
گفت «الآن موقع عملیاته. مى ترسم مهرِ پدر و فرزندى کار دستم بده.
باشه بعد.»
  شهید مهدی زین الدین
منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط نا آشنا 98/4/1:: 9:41 صبح     |     () نظر


لوگوی ما